ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم

پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران

                            

در همایش شبکه سکولارهای سبز چه گذشت؟

ویکتوریا آزاد

www.sonja6321@gmail.com

 

 سرآغاز

بتاریخ  شنبه 7 ماه مه 2011  شبکه سکولارهای سبز، که در ژانويهء 2010 آغاز بکار نموده، پس از یک سال و نیم تلاش، اولين همايش خود را بمدت دو روز در شهر تورنتوی کانادا برگزار کرد. قصد ندارم که بگویم در این همايش چه مضامینی مورد بررسی قرار گرفت چرا که در سایت رسمی سکولارهای سبز

http://www.seculargreens.com/Toronto-Conference/Taghi-Mokhtar-Report.htm

و نيز سایت «ایران امروز»

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/28566/

آقای تقی مختار آنچه را که لازم است بدانید به تفصيل شرح داده اند. اما در این چند خط می خواهم از اتفاق مبارکی بگویم که باید براستی آنرا جدی بگیریم و با کمی دقت و عدم پیشداوری به ظهور چنین شبکه ای که دو عنصر دموکراسی و سکولاریزم بمعنای جدائی نهاد دین از نهاد حکومت را محور باورهای خود قرار داده، توجه کنیم. وقتی به این همایش دعوت شدم راستش در میان راه فکر میکردم که این هم همایشی است مثل همایشهای دیگربا فرق اینکه من به جنبه های نظری شبکه سکولارها ی سبز قویا باور داشتم و از اینرو خود عضو هیئت موسس بودم. ناکامی های ما در استمرار پروژه های سیاسی در گذشته کمی مرا محتاط و ناباور کرده بود با خود فکر میکردم که اینبار چه خواهد شد و گاهی آهی میکشیدم و از شما چه پنهان گاهی اشکم نیز سرریز میشد مخصوصا وقتی که به وضعیت کشورم و ملتم می اندیشیدم و با خود زیر لب میگفتم هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق و عشق من ایران است پس باید بازهم کوشید، استمرار نتیجه میدهد؛ پروسه یعنی استمرار و استمرار رمز موفقیت است، ایران هرگز نمیمیرد!

برای آنکه بردداشت های عقلانی و عاطفی خود را در خصوص این همایش توضیح دهم بهتر است به پنج قسمت بپردازم:

 

پیش زمینه

ارزش هائی را که این همایش حامل بود نباید بعنوان یک دستاورد گروهی تلقی کرد بلکه این دستاورد مثبت حاصل رشد عمومی جنبش و فرهنگ سیاسی مردمان ایران بود که تبلورش را در قامت این همایش شاهد بودیم. تجارب خوب و بد گذشته  برای امروز ما ارمغانی ببار آورده که باید همچون مردمک چشم از آن مراقبت کنیم. هر آنچه که در طول این سالیان ببارآمد امروز شاید نه دیگر به نام همان واحدها قد علم کند اما بیشک با نام دیگر و محتوی متکاملتر خود را عیان میکند.

برای روشن شدن منظورم از سرنوشت سیاسی خود می گویم. اگر من روزگاری چریک فدائی نبودم شاید امروز هرگز به این درجه به این باور دست نیافته بودم که را مبارزه با ظلم تنها با سلاح مبارزه سیاسی مسالمت آمیز و بر بستر صلح و آرامش نتیجه بخش است. اگر روزی استراتژی ما در شبکه اتحاد جمهوری خواهان مبتنی بر جمهوری خواهی نبود شاید امروز تا بدین درجه به این باور دست نمی یافتم که جمهوری خواهی  نمی تواند شرط نزدیکی و ائتلاف ما با نیروهای سیاسی دیگر باشد. اگر روزی اصلاح طلب نبودم شاید امروز به این شفافی اعتقاد به غیر قابل اصلاح بودن این نظام نداشتم و، خلاصه، تمام این پروسه ها به انسان تجربه و دانش می آموزد و باید تمامی این روند ها و تلاش ها را بخشی از مبارزات زرین ایرانیان برای کشف حقیقت دانست. تجارب موفق همایش شبکهء سکولارهای سبز محصول تمام افت و خیزها و تلاش های نیک انسان های برجسته ای است که می خواستند گامی در جهت آزادی کشور خود بردارند. 

 

اخلاق سیاسی، اجتماعی و فرهنگ

بر اساس آموزش های کانت، سیاست و اخلاق دو مقولهء درهم تنیده اند یعنی اخلاق بدون سیاست و سیاست بدون اخلاق امکان وجود ندارند. بنابراین، اخلاق بعنوان جزء لاینفک سیاست عمل می کند. سیاست آلوده بر استبداد و غیر انسانی، با خود اخلاق استبدادی و غیر انسانی را به ارمغان خواهد آورد و بالعکس. دموکراسی در هیچ کشوری یک شبه زاده نشده و استقرار آن نیز کار امروز و فردا نیست بلکه زمان می طلبد و در پروسه و استمرار معنی پیدا می کند. دموکرات ها می گویند باید در دموکراسی نفس کشید و از درون دموکرات شد و دموکراسی را تمرین کرد و آنگاه می توان جامعه را به سمت دموکراسی سوق داد.

در بسیاری از همایش ها و کنگره ها و کنفرانس ها سعادت حضور داشته ام و از بسیارانی چیزها آموخته ام و شاهد دعواها، آشتی ها، بحث ها و جدل ها و خلاصه زحمات بسیاری از دوستان و رفقا برای پیشبرد اهدافمان بوده ام اما آنچه در تورنتو دیدم هرگز ندیدم. سطح بالای روحیهء مدارا و تولرانس، اخلاق و پایبندی به اصول اولیهء رفتار انسانی، احترام به یکدیگر، روحیهء توافق و تواضع، از جان و دل کار کردن و با عشق و افتخار به میهن خود تلاش ورزیدن، حضور برابر و فعال زنان در امور اجرائی و سیاسی، از مال و امکانات خود گذشتن برای به سرانجام رساندن کار، احترام به دگراندیش، عدم باند بازی و استفاده از شیوه های قدیمی جاری در سازمان ها و احزاب ایرانی برای زدن و خنثی سازی یکدیگر، نخبه پروری و تبعیض ستیزی، تقسیم کار و روحیهءقدردانی از یکدیگر، تاکید مدیران اجرائی بر توانائی های اعضا، روحیه بزرگواری، صمیمیت و مهرورزی در میان اعضای شبکه با غیر اعضا و مهمانان، شادی و لذت بردن از اوقات با هم بودن و خلاصه روحیه همبستگی و همیاری مرا مجذوب این جمع کرد. از رقتار برجستهء این جمع احترامی بود که برای بانوی عزیز و گرامی فاطمه حقیقت جو قائل بودند و براستی که این بانو احترام برانگیز و دوست داشتنی است. نگاه سکولار او و برخی پیچیدگی ها و تناقضات نظری او را بسیارانی بخوبی دریافتند اما بدون هیچ تعصبی با هم دیالوگ کردند و بهم فرصت دفاع دادند. چه با شکوه است آنگاه که انسان در آزادی نفس می کشد!

 

پایه های نظری سکولارهای سبز

به باور من، شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و سکولاریزم در ایران اولین جنبش فکری جدی و نخبه است که مسئله سکولاربزم را بدرستی و آگاهانه برجسته کرده است و عزم را جزم نموده که یکبار برای همیشه تکلیف دخالت روحانیت در دولت و حکومت را روشن کند. این جریان، که فی الواقع به همت اندیشمند عالی قدر آقای دکتر اسماعیل نوری علا بنا شده، پاشنهء آشیل جمهوری اسلامی، یعنی مذهبی بودن آن را نشانه گرفته. اگر امروز برخی فریاد دروغین دموکراسی خواهی را سر می دهند و همه دموکرات شده اند اما همه نمی توانند سکولار باشند و علی الخصوص جمهوری اسلامی ادعای هر آنچه داشته باشد اما ادعای سکولاریزم را نتواند داشت و بر نمی تابد.

عدم التزام به اصل سکولاریزم بمثابه بستری مناسب  برای رشد دموکراسی سرآغاز تبعیض نوع بشر است. چرا که سکولاریزم فلسفهء چگونه زیستن است و مبتنی است بر احترام عمیق به حق انسان ها برای انتخاب و بهره گیری از فرصت های زندگی بدون محدویت ها و فشارهای ایدئولوژیکی و باورهای دینی. در نگاه و فلسفه سکولاریسم قوانین و دستورهای اجتماعی زمینی و قابل تغییر و انطباق با عصر معاصردارد، حقوق انسانی از منظر رفاه دنیوی مد نظر است در حالیکه فلسفه مقابل آن، اسلام سیاسی و یا پروتستانیسم سیاسی و یا مسیحیت سیاسی و ... بدنبال جایگزین کردن قوانین خداوندی و بلامنازع منطبق با کتاب آسمانی و کتاب دوران کهن و شریعت اسلام برای کسب رفاه اوخروی است که مد نظراست. بنابر این، صدها صفحه قلم زدن دکتر اسماعیل نوری علا در این خصوص جای قدردانی و تجلیل دارد.

حیات جمهوری اسلامی با تبعیض رقم خورده و سکولار دموکراسی تنها سلاحی است  که او را آچمز می کند. تأکید شبکهء سکولارهای سبز بر سکولاریزم نشان از درک وافر و جامع این دوستان از مقولهء پروسه دموکراسی در ایران است. بله، پروسهء دموکراسی در ایران از چهارراه سکولاریزم می گذرد. لذا پایه های تئوریک این جریان بر شالودهء پافشاری بر عنصر سکولاریزم  به سوی دموکراسی استوار است.

هفت اصل اعتقادی سکولارهای سبز که عبارتند از سکولاريسم (يعنی اعتقاد به جدائی دین از حکومت و قوانین کشور)، انحلال جمهوری اسلامی ؛ ایجاد آلترناتیو سکولار دموکرات متشکل از گرایشات جمهوری خواه اعم از سوسیالیست ملی گرا و یا دین باورسکولار، طرفدار پادشاهی مشروطه پارلمانی، فدرالیست ها برای بوجود آوردن بدیلی مناسب جهت گذار ازحکومت اسلامی  و رسیدن به مجلس موسسان منتخب مردم ایران و تدوین قانون اساسی نوین، یکپارچگی ایران، باور به اعلامیهء جهانی حقوق بشر بعنوان زبربنای تدوین قانون اساسی سکولار ایران فردا، اصول دموکراسی و آزادی های وسیع سیاسی، اجتماعی،  فرهنگی و دينی!

آنچه که بخوبی در این همایش مشهود بود باور به این اصول بود چرا که من در این همایش شاهد حضور نمایندهء حزب کمونیست کارگری تورنتو بودم و از قضا ایشان در یکی از پانل ها به پشت تریبون آمد و اظهار نظر کرد و همه با احترام برای او کف زدند که شایسته کف زدن هم بود. باز شاهد بودیم که فدرالیست ها پانل مخصوص داشتند و با احترام و تشویق حاضرین نظریات خود را بیان کردند و اتفاقاً بخش قابل توجهی از مدیران و گردانندگان شبکه و پانل ها با تمایندگان ملیت های ایرانی همدلی و همیاری داشتند. فضا فضای تولرانس و باور به آزادی و دموکراسی بود. از شورو شعف در خود نمی گنجیدم. با خود فکر می کردم فرق اینور دنیا با آنورش در چیست؟ فکر کردم شاید به دلیل اینکه اکثر آنها در کشورهای فدراتیو زندگی می کردند لذا فدرالیسم برایشان فحش و مسئلهء ناموسی تلقی نمی شد. بهر روی می خواهم بگویم ازآنجا که شبکه ادعای همبستگی و ایجاد فضای همکاری و هموندی داشت سعی همگان بر آن بود که چنین روحیه و رفتاری را نیز به نمایش بگذارند.

شبکه از ابتدا اذعان داشت که هدفش آلترناتیو سازی و حرکت در جهت ایجاد بدیلی سکولار دموکرات برای ایجاد امید به تحول در مردم ایران و گذار ازحکومت اسلامی است و به جرأت می توان گفت که شبکه در این مسیر گام های مفیدی را برداشت. پیام ها و سخنرانی ها همه حاکی از درک این ضرورت و باور به همبستگی و نزدیکی عملی گرایشات گوناگون سیاسی بود. به نظر می رسد که نخبگان سیاسی ایران تلاش برای وحدت بدیل سازانه را آغاز کرده اند و در این راه حاضر به قبول مسئولیت و پرداخت هزینه و ائتلاف با دیگری باشند. به باور نگارنده، اگر مکانیسم و فرآیند مناسبی برای آلترناتیو سازی انتخاب شود نزدیکی این جریانات بهم ممکن تر خواهد بود. همایش سکولارهای سبز گام بزرگی برای احقاق این مهم بود. روحیهء حذف دیگری برای اثبات حقانیت من در این شبکه بسیار کم رنگ بود و البته شعار این شبکه نیز «ایران از همهء ما مهمتر است» بود و بدیهی است که انتخاب این شعار منبعث از ارادهء معطوف به همبستگی و قبول گوناگونی و برسمیت شناختن تفاوت ها و عبور از فرهنگ خودی و غیر خودی است و این آغاز یک دگرگونی مبارک است. دوستان شبکه نیز نشان دادند که به دیالوگ و گفتمان با دگراندیشان و سازش در یک نقطهء میانی پای بند هستند و این همان عاملی خواهد بود که به پروسه اعتماد سازی یاری می رساند.

 

توان سازماندهی و مدیریت

به طور کلی، منظور از سازماندهی  و مدیریت به انجام رساندن گام های مطرح شده در شبکه یا هر ارگان دیگر است. برای بازدهی و به نتیجه رسیدن، نیاز به چنان سازماندهی است که تمامی باورمندان به اهداف را درگیر موضوع کند و برای هر یک جایگاه مشخصی در نظر گرفته شود و شرح وظایف تنظیم شده ای وجود داشته باشد. سازماندهی، فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروه های کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد  با این زمینه، بلحاظ توان سازماندهی و مدیریت چه بگویم که جداً دوستان هر یک در نوع خود مدیران بسیار قابل و توانمندی بودند. انضباط، وقت شناسی، برنامه ریزی، تقسیم کار، شرح وظایف و اهداف همه در سطح بسیار مناسبی بود و البته من از درد دل های پنهانی بی اطلاعم و ای بسا شکایاتی باشد که نیاز به رسیدگی دارد ولی آنچه در ظاهر امر شاهد بودم همانها بود که گفتم و در مجموع چهار وظیفه مدیریتی برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، رهبری و کنترل در حد مقبول و شایسته ای انجام شد. آنچه که توجه مرا بیش از حد به این جریان معطوف کرد حضور مرد بزرگ و انسان متعالی جناب دکتر اسماعیل نوری علا بود که براستی می خواهم او را پدر معنوی خود و جنبش سکولار دموکرات ایران نام نهم. او را باید دریافت، دکتر هر قلب سنگینی را در خود ذوب می کند و مهر و پایداری را به او الهام می بخشد. دکتر با این سن بالا و جسم بیمار اما روح و قلب سالم و فکر زلال التیام بخش دل های خسته بود. حضور او نظم آفرین و ایمان برانگیز بود. وجودش سراسر حاکی از عشق به ایران و ارادهء معطوف به ملت اش بود و هست. او یک نخبهء مخلص و سرشار از غرور و انگیزه است و او بانی و آغازگر جنبش فکری سکولاریزم در ایران است. او را گرامی بداریم.

 

امور مالی و بهت زدگی ویکتوریا

مسئله مالی برای هر سازمان و تشکلی یکی از حساس ترین قسمت ها است. پس از پایان کنفرانس در جلسهء اعضا کسری بودجه و عدم توازن بین خرج و دخل مطرح شد و در آنجا بخوبی متوجه شدیم که اینطور نبوده که مأموران حکومتی اعلام کردند؛ یعنی  آقای نوری علا بانک کسی را نزده بود بلکه دوستان از حمایت مالی بازرگانان ایرانی برخوردار شده بودند و تازه وقتی دخل کم آمد شاهد صحنه ای فوق العاده بودم. شیرزنی از یک طرف گفت من 500 دلار می دهم و شیرزن دوم که شغل اش در خرید و فروش مسکن بود گفت 500 دلار می دهم و آقای مهدی ذوالفقاری عزیز مسئول انجمن سکولارهای سبز در سانفرانسيسکو، بهمراه ياران عضو انجمن شان که در جلسه حضور داشتند اعلام کردند که انجمن شان 20000 دلار را بر عهده می گيرد. شنیدن این صداها بهت برانگیز بود. بیاد این سال هائی افتادم که ما از حقوق کارمندی خود هزینه می کردیم و حسین شریعتمداری در کیهان با بی شرمی می نوشت که ما میلیاردها دلار از اسرائیل و امریکا گرفته ایم. این شرح مختصری است از فدارکاری های دوستان شبکهء سکولارها، برای پیشبرد پروژهء آزادسازی ایران.

 

روابط انسانی 

محققان به این باور رسیده اند که بهره ‌وری بیش از آنکه متاثر از عوامل فیزیکی یا ملموس باشد متاثر از عوامل روانشناسانه و اجتماعی است. طرفداران نظریه روابط انسانی معتقدند مدیران باید بیش از گذشته به رفاه، انگیزه و ارتباطات کارکنان بپردازند.

پژوهشگر دیگر حوزه روابط انسانی آبراهام مازلو است. مازلو در سال 1943 مدعی شد که انسان‌ها دارای 5 سطح از نیاز هستند. پایه‌ای‌ترین نیازها، نیازهای فیزیکی افراد همچون غذا، آب و سرپناه است، و بالاترین سطح نیازهای او، خودیابی وارضای شخصی و روحی و روانی آنهاست. مازلو بیان داشت که مردم از ارضای نیازهای سطح پایین خود شروع کرده و به مرور به سطوح نیاز بالاتر دست می‌یابند (برگرفته از شبکه ملی مدارس).

لذا آنچه که این همایش را با همایش های دیگر متمایز ساخت دقیقاً همین نقطهء قوت دوستان در ایجاد مناسبات انسانی بود که خستگی را از جان آدمی به در می کرد.

 

امور رسانه ای

رسانه ها در عصر  ارتباطات و اطلاعات یکی از مهم ترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی می شوند. از این رو بعد از جنگ جهانی دوم استقبال وافری ازتاسیس و بسط رسانه ها صورت گرفت و سازمان های ارتباطی متعددی تشکیل شد. از این همایش دو رسانه  یکی میهن تی وی و دیگری ایران ما تی وی، گزارش جامع و بسیار حرفه ای را تهیه کردند و سه روز تمام برنامه آنان به این موضوع اختصاص داشت که در همینجا از آنان بینهایت سپاسگزارم و به سهم خود زحمات آنان را ارج می نهم. رسانه های دیگری چون شهروند و خودنویس و بالاترین گزارشی از این همایش را درج کردند ولی مشکل اساسی این بود که دوستان شبکه به این امر مهم کم توجهی کرده بودند و اساسا برای جلب فعال رسانه اقدام چندانی صورت نگرفته بود لذا این همایش فوق العاده خوب، متاسفانه انعکاس رسانه ای چندانی نداشت.

 

نتیجه 

همایش برخلاف نظر حسین شریعتمداری (کیهان) و دستگاه نظام منفور جمهوری اسلامی یک همایش بغایت موفق بود. بدیهی است از آنجا که این جریان به یک دینامیسم رشد و توسعه پایدار پایبند است می رود تا خود را بیش از بیش از هر لحاظ آسیب شناسی کند و ارتقا دهد و بشکل حرفه ای کار را به پیش برد.

توصیه های نگارنده برای تکامل شبکه بقرار زیر است :

1.  شبکه می بایست در اسرع وقت با سایر جریانات همسو وارد یک دیالوگ فعال شود، جهت تشکیل ائتلافی با نیروهای مشابه. نیروهای ائتلاف باید هدف و مقصود مشترک بر مبنای خواسته های حداقل را دنبال کنند. بدیهی است اهداف دیگر در چهارچوب حفظ نظام و یا مبارزهء مسلحانه و یا استراتژی های جنگ محور در این چهارچوب نمی گنجد.

2.  در یک جریان سیاسی ائتلافی، جریانها با هم عقد و پیمان ابدی نمی بندند بلکه حول اهداف معینی با تاکید بر منافع مشترک برای برداشتن گام های بزرگ به سمت استراتژیهای متفاوت ائتلاف می کنند. این جریان ها هر یک می توانند پلاتفرم سیاسی مشخصی را در چهارچوب جریان سیاسی خود دنبال کنند اما در ائتلاف حول یک سری اهداف آنی متحد شوند برای مثال گذار از جمهوری اسلامی، تشکيل مجلس موسسان منتخب مردم با حضور نمایندگان مردم از تمام خطه ها و مناطق ایران و تدوین قانون اساسی نوین. بدیهی است که برای انتخاب ساختار سیاسی آینده، جمهوری خواهان، مشروطه خواهان، فدرالیست ها، سوسیالیست ها و... باید ساختار مورد نظر خود را تبلیغ و ترویج کنند و مردم با این اندیشه ها و پلاتفرم ها در یک شرایط آزاد و برابر آشنا شوند. بنابراین، برای ورود به این مرحله نیاز اول ما توافق بر چگونگی گذار است و بالطبع تاکید مکرر بر حقانیت یکدیگر.

3.  شبکه با عموم رسانه های جاری وارد گفتگو شود و لزوم همکاری و همیاری آنها در پژاوک صدای شبکه را توضیح دهد.

4.  با تمرکز قدرت و خود محوری شدیداً فاصله حفظ شود و نخبگان بیشتری در حوزهء سیاست گذاری از هر دو جنس زنان و مردان و خصوصاً جوانان دخالت داده شوند.

5.  برای رشد و تقویت روحیهء دموکراسی ازفرهنگ وحدت طلبی سیره اهل بیت که در فرهنگ ما ایرانیان نقش ایفا می کند فاصله گرفته شود. وحدت در سیره اهل بیت عبارت است از اتحاد و همبستگي ميان‌ مسلمانان و نفی هرگونه ‌مرز بندي‌فكري‌، سياسي‌، اعتقادي ‌و طبقاتي ‌درون ‌جامعه‌اسلامي‌ و مبارزه‌ با بدعت‌ و دگراندیشی های فكري ‌و عملي ‌در ميان ‌امت‌اسلامي‌. رابطهء ما رابطه مرید و مراد و یا امت و ملت نیست. فرهنگ خودی و غیرخودی تنها از مغز خمینی و خامنه ای تراوش نکرده استغ این فرهنگ یک زمینهء ملی ـ مذهبی با منشائی در تعالیم کهنه دینی دارد. برای مبارزه با این جلوه های ناخوشایند می بایست هوشیار باشیم که چه جوانبی از فرهنگ کهن ما ایرانیان آفت پیشرفت و توسعهء ماست.

6.  شدیداً هشیار باشیم که نیروهای جمهوری اسلامی در صفوف ما نفوذ نکنند که آنها با شیوه های کثیف خود با سلاح تفرقه می توانند ما را ازهم دور کنند 

7.  با فرهنگ تخریب و ترور شخصیت ها بشدت فاصله بگیریم و تا از صحت و سقم چیزی مطلع نیستیم آن را بزبان نیاوریم و خبر را باور نکنیم.

8.  در زندگی شخصی یکدیگر تجسس نکنیم و از برخوردهای شخصی در اجتماعات بزرگ برحذر باشيم.

9.  همواره اهداف را بازخوانی و باز تعریف کنیم و، پس از توافق، اهداف را در روندهای کوتاه مدت تغییر ندهیم و اعتبار نظر را خدشه دار نکنیم.

10. به تصميم های جمعی احترام بگذاريم و نگذاریم ما را به گرداب بی تصمیمی و سرگیجه سیاسی سوق دهند.

11. سکولاریزم را اهرمی برای نهادینه سازی فرهنگ دموکراسی تلقی کنیم و آن را پاس بداریم. در سراشیبی ها پیوند دیرباز روحانیت را برنتابیم اما احترام به روحانیت از هر نوع آن تنها بعنوان یک باور دینی محفوظ باشد. روحانیون طرفدار سکولاریزم و باورمند به دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر را متحدین معنوی خود تلقی کنيم.

12. نگاه معطوف به هدف داشته باشیم و از سرزنش ها و ملامت ها نهراسیم اما انتقادها و ایرادات را بدیده جان گوش کنیم و بررسی کنیم، خود نمونه ای از اندیشه باشیم .

 

ایران هرگز نمیمیرد

جاوید عشق و دوستی و صلح پایدار

2011-05-15

www.victoriaazad.com