ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم

پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران

                            

آئين نامهء داخلی شورای هماهنگی سکولارهای سبز برای اعزام هيئت های مذاکره

با شخصيت ها و گروه های اپوزيسيون سکولار ـ دموکرات و انحلال طلب

در راستای ايجاد يک «نهاد هماهنگ کنندهء مبارزات خارج کشور»

 

مادهء يک ـ ارتباط مذاکره با اهداف شبکه

الف ـ  با توجه به ضرورت داشتن زبانی تعريف شده و واحد، ما هيچ گاه باب «گفتگو» با کسان و گروه ها را مسدود نخواهيم ساخت اما برای «مذاکره» شأن جدی تری قائليم. در فرهنگ زبانی ما «گفتگو» برای آشنائی از عقايد همديگر است و «مذاکره» برای رسيدن به توافق در راستای تشکيل يک «نهاد هماهنگ کننده»

ب ـ ما همه جا خود را بصراحت با عنوان «سکولار ـ دموکرات های سبز انحلال طلب و آلترناتيوساز» معرفی می کنيم و در راستای رسيدن به هدف اصلی خود، که «ايجاد يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در برابر حکومت اسلامی در خارج کشور و برای تسهيل انحلال آن حکومت» می کوشيم.

پ ـ ما برای همراهی با ديگر گروه های سکولار ـ دموکرات و انحلال طلب برای ايجاد يک «نهاد هماهنگ کننده» که بتواند اعضاء خود را، برای حصول به يک مفاهمهء سازنده، روبروی هم نشانده و به طرح های پيشنهادی آنان برای تسهيل انحلال حکومت اسلامی رسيدگی کرده و چند طرح را بصورت های اصلی و پشتيبان برای اجرا انتخاب نمايد، آماده ايم.   

ت ـ ما در هر گونه نهاد هماهنگ کننده ای که از اين طريق بوجود آيد ارائه دهندهء طرح شبکه در مورد «ايجاد يک کنگرهء ملی انتخابی در خارج کشور و برساختن يک آلترناتيو سکولار دموکرات بوسيلهء کنگرهء مزبور» خواهيم بود.

ث ـ ما بايد هرچه زودتر مشغول آماده سازی قبلی خود برای ارائهء راه های اجرای اين طرح، در صورتی که نهاد هماهنگی طرح ما را انتخاب نمايد، بشويم.

 

مادهء دو ـ شرايط مذاکره

الف ـ شرط اصلی ما برای مذاکره با ديگران سکولار دموکرات و انحلال طلب بودن آنها و پذيرش اعلاميه حقوق بشر، تماميت ارضی ايران و اعتقاد به ادارهء غيرمتمرکز کشور است.

پ ـ ما احزاب، گروه ها و شخصيت های برآمده از گروه های اتنيکی کشورمان را پايه های اصلی مذاکره شناخته و نهايت تمايل را به حضور آنان در نهاد هماهنگ کنندهء مورد نظر داريم و، لذا، مذاکره نکردن با آنها را بخاطر آنچه در گذشته پيش آمده و اعلام شده بعنوان شرط مذاکره با ديگر گروه ها نمی پذيريم.

ت ـ همين مسئله در مورد گروه های دينی و مذهبی صادق است و ما آماده ايم با نمايندگان هر گروه دينی و مذهبی که سکولاريسم را (به معنی جدائی کامل حکومت از مذهب) بپذيرند مذاکره کنيم و خواهان پيوستن آنها به نهاد هماهنگی مورد نظر خواهيم بود.

ث ـ از آنجا که «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی ايران، همراه با اعتقاد به اصل عدم تبعيض و عدم تمرکز» از اعتقادات اصلی ما محسوب می شوند و يکی از صورت های عدم تمرکز هم «فدراليسم» نام دارد، ما آماده ايم تا در راستای رسيدن به تعريفی جامع و مانع از فدراليسم و حکومت فدرال، که متضمن حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده باشد، به بحث و مذاکره بنشينيم. بعبارت ديگر، ما آماده ايم که با هر معتقد به اصل «حکومت فدرال» که اصل «حفظ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور در حال و آينده» را تأييد و تضمين کند به مذاکره بنشينيم.

ج ـ ما از عبارت «مليت های ايرانی» نيز هراسی نداريم و واژهء «مليت» را يکی از ترجمه ها و برابرنهاده ها برای اصطلاح sub-nation  که از جانب سازمان ملل متحد به تصويب رسيده تلقی می کنيم.

چ ـ ما اما بکار بردن تعبير «ملت های ايران» را در مذاکرات از جانب ديگران به نوعی زمينه سازی کلامی برای تجزيه طلبی تلقی کرده و کار برد آن را خط قرمز خود می دانيم.

ح ـ ما در پيرامون مسائلی که تصميم گيری در موردشان در خارج کشور ممکن نيست با کسی يا گروهی وارد مذاکره نمی شويم. اموری همچون تعيين نوع حکومت آيندهء ايران از اين دست محسوب می شوند.

خ ـ ما حکومتی را که در ايران بر سر کار است «جمهوری» نمی ناميم و آن را «جمهوری اسلامی» نمی خوانيم و معتقد نيستيم که چون اين حکومت با اين نام شناخته می شود از نظر حقوقی لازم است ما هم آن را به اين نام بخوانيم. در عين حال، در مواقعی که بکار بردن اين نام ضروری باشد از تعبير «حکومت موسوم به جمهوری اسلامی» استفاده می کنيم.

 

مادهء سه ـ روش کار ما در انجام مذاکرات

الف ـ از آنجا که در برنامه های ما ايجاد اين «نهاد هماهنگ کننده» نخستين قدم لازم محسوب شده و اجرای بقيهء مراحل، تا رسيدن به آلترناتيو منتخب کنگرهء ملی، منوط به وجود اين نهاد است، لازم است بدون کنار نهادن برنامه های پيشنهادی خود تا حد ممکن دارای قابليت انعطاف بوده و عملی انجام ندهيم که اين نهاد هماهنگ کننده در نطفه خفه شود؛ چرا که ايجاد آن در اولويت ما است و حضور در آن به ما امکان می دهد که بصورتی همدلانه و رقابتی طرح های خود را با ديگران در ميان بگذاريم.

ب ـ ما تنها زمانی از ادامهء عضويت در چنين نهادی خودداری می کنيم که ديگران نتوانسته باشند ما را در بهتر بودن طرح های خود در راستای انحلال حکومت اسلامی قانع کنند.

 

مادهء چهار ـ تمهيد مقدمات برای انجام مذاکرات

الف ـ برخی ار افراد يا گروه ها ـ با واسطه و يا بی واسطه ـ برای مذاکره به برخی از ما مراجعه می کنند. در اين صورت هنگامی که هر يک از ما با چنين خواستی روبرو شود نخست بايد ار چند و چون مقاصد و اهداف مراجعه کننده آگاهی يابد و سپس لازم است گزارشی از اين «مذاکرات اوليه» تسليم رئيس شورای هماهنگی شبکه که مسئووليت تعيين هيئت های مذاکره بر عهدهء اوست، بشود.

ب ـ در حالت ديگر اين وظيفهء ما خواهد بود که برای مذاکره به گروه ها و شخصيت های واجد شرايط مراجعه کنيم. در اين مورد نقش انجمن های شهری برای شناسائی شخصيت ها و گروه های اجتماعی ـ سياسی در محل تشکيل شان بسيار اهميت دارد و نهاد هماهنگی هر چقدر نمايندگانی از اين دست را در بر بگيرد کارش ممکن تر و مفيدتر و گسترده تر خواهد بود.

الف ـ اشخاص می توانند نام گروه و يا شخصيت مورد نظر خود را به رئيس شورای هماهنگی شبکه تسليم کرده و متنی را مبنی بر دلايل تشخيص خود در اين گزينش تسليم او کنند.

پ ـ رئيس شورای هماهنگی شبکه، بر اساس اين گزارشات و پيشنهادات، در مورد اينکه مذاکرات انجام شود و يا نه، و اينکه چه کسانی در مذاکرات شرکت کنند، تصميم گيری می کند.

 

مادهء پنج ـ روند اداری مذاکرات

ت ـ هيئت مذاکره کننده مرتباً گزارش مذاکرات خود را به اطلاع رئيس شورای هماهنگی شبکه می رساند.

ث ـ تشخيص اينکه چه مقدار از جزئيات مذاکرات و نتايج احتمالی آنها در جلسات شورا مطرح شود با رئيس شورای هماهنگی شبکه خواهد بود.

ج ـ هنگامی که مذاکرات به نتيجه ای ملموس برسد، کل ماجرا به تشخيص رئيس شورای هماهنگی شبکه و بوسيلهء مسئوول هيئت مذاکره کننده به اطلاع شورای هماهنگی شبکه خواهد رسيد.

چ ـ هيچ توافقی بين هيئت های مذاکره کننده و طرف های مقابل شان قبل از تصويب در شورای هماهنگی شبکه رسميت نداشته و قابل اجرا نخواهد بود.

 

اين آئين نامه در جلسهء يکشنبه 16 مرداد 1390 شورای هماهنگی شبکه به اتفاق آراء به تصويب رسيد.

اين متن جانشين متنی می شود که در تاريخ سوم شهريور 1389 به تصويب شورای موقت هماهنگی شبکه رسيده بود.