ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم

پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران

                            

بازگشت به صفحهء اول

دربارهء حضور مجتبی واحدی، نماینده کروبی، در تورونتو

حسين قلی پور ـ انجمن تورنتو

بمناسبت سومین سال جنبش سبز مردم ایران، جبهه متحد دانشجویی به همراه مرکز بین المللی حقوق بشر در ایران نشستی را در نهم جون در تورونتو برگزار کردند.  سخنرانان این جلسه عبارت بودند از مجتبی واحدی (نماینده کروبی)، دکتر فرخ زندی (استاد دانشگاه یورک و رئیس سکولارهای سبز تورونتو(، دکتر رضا مریدی (نماینده پارلمان انتاریو) و حسن زارع زاده اردشیر که هر کدام نقطه نظرهای خود را در مورد حکومت جمهوری اسلامی وجنبش سه سال پیش مردم بیان کردند.

   اپوزیسیون خارج از کشور در طول 33 سال گذشته با استفاده از رسانه های نوشتاری، تصویری، صوتی همراه با سایت های اینترنتی در کشورهای آزاد میزبان، افشاگری های بسیاری از جنایت های جمهوری اسلامی کرده اند که البته کاری ضروری و با ارزش است. ولی امروزه انتظار هر اجتماعی از مخالفان برانداز، که اکثریت را تشکیل می دهند، این است که علاوه بر افشاگری، به ارائه راهکارهای عملی در چگونگی جایگز ینی این رژیم ضد انسان با یک حکومت سکولار دمکرات بر آمده از اراده مردم است بپردازد.

اعتراضات انجام شده به مجتبی واحدی در این جلسه نشان از انتظار کسانی  می داد که می خواستند بشنوند که رژیم جهل وجور دیگر قابل اصلاح یا ترمیم نیست. می خواستند بشنوند که این رژیم تمامی گزینه های ماندگاری خود را مدت ها پیش، از همان سال های اولیهء انقلاب از میان برده است. دوست داشتند بشنوند چه راه کارهای عملی برای بر قراری یک حکومت سکولاردمکرات مردمی وجود دارد، چه راه حل هایی برای برطرف کردن موانع و مشکلات وجود دارد و چه گونه می توان با یک برنامه ریزی صحیح با کمترین هزینه به آن هدف نهایی رسید.

سخنان دکتر رضا مریدی و دکتر فرخ زندی به درستی در همین راستا آینه ای بود در نشان دادن چهرهء کریه حکومت ملاها؛ با عنوان کرن اینکه چگونه دست جمهوری اسلامی به خون  صد ها بلکه هزاران نفر از مردم این سرزمین از بدو تأسیس آلوده است، چگونه با دزدی های کلان میليارد دلاری اموال مردم ایران را به غارت می برند، اینکه چگونه رژیم مسبب اصلی در  بی اعتباری  کشور ایران در جامعه های جهانی است، و چگونه با قوانین شرعی خود حقوق زنان، آزادی های سیاسی و حاکمیت مردمی را پایمال می کنند. در امتداد بیانات این چنینی، در واقع آخرین میخ را به تابوت جمهری اسلامی زدند که این رژیم با قانون اساسی اش قابل اصلاح یا ترمیم نیست و بی جهت تعدادی به دنبال زنده کردن این جسد مرده هستند.

دکتر زندی به روشنی از مجتبی واحدی خواست که نقطه نظرات اش را در مورد اصلاح رژیم یا انحلال آن بیان کند. در همین مورد دکتر مریدی افراد سر خورده رژیم و کسانی را که در یک برزخ بین اصلاح طلبی صادقانه  و براندازی در مانده اند به جدایی کامل از رژیم ، نفی کلیت آن، و گردن گذاشتن به برقراری یک رژیم سکولار با حاکمیت اراده مردم  بجای هر گونه ولایت مذهبی فرا خواند، و با موازی کردن این کار آنها را با دولتمردان کانادایی که در مواردی به خطاهای گذشته خود اعتراف می کنند و حزب عوض می کنند، با ظرافت خاصی  راه را به پیوستن آنها به جبهه مردم نشان داد.

مجتبی واحدی طی مصاحبه هایی که در اینجا و آنجا با رسانه ها کرده بود این شبهه برای بعضی از مخالفین خارج از کشور را ایجاد کرده بود که ایشان در حال گذر از اصلاح طلبی به اردوگاه براندازی یا انحلال طلبی هستند. در نتیجه تعدادی از شرک کنندگان در پی این مطلب آمده بودند تا از مجتبی واحدی بشنوند که از رژیم عبور کرده و برای چگونگی ایجاد یک آلترنتیو خارج از حکومت دست خود را برای همکاری با سایر مخالفین دراز میکند!  ضمن اینکه نگاه دیگری به کروبی یا موسوی وجود دارد که آنان را بخاطر پست های کلیدی که در رژیم داشته اند در تمامی جنایت های جمهوری اسلامی شریک می دانند.

اگر چه واحدی  در طول سخنرانی اش و همچین در مقابل سوالات شرکت کنندگان و اعتراض کنندگان نقش بندباز حرفه ای را ایفا کرد که از یک سو به سویی دگر مدام در نوسان بود، ولی چهرهء مشخص آخوندها و آخوند زادها را نيز به درستی به نمایش کشید که این عناصر، چگونه در مقابل هر چالشی به مغلطه و سخنان بی ربط پناه می برند. نهایتاً، برای تمامی پرسش ها و نگرانی هایی که از طرف شرکت کنندگان مطرح شد، ایشان در گزینش اصلاح طبی خود پا فشردند.

او در توجیه  فریفتن مردم توسط  خمینی که در انقلاب 57 به او اعتماد کرده بودند از مردمی نام برد که آماده و پذیرای فریفته شدن بودند! تو گویی سرقتی در انقلاب و اعتماد مردم صورت نگرفته و این مردم بودند که چنین حکومتی را آرزو میکردند.

واحدی در مقابل پرسش از کشتار و جنایت خمینی در سال 67 از طرف یک پرسشگر به روشنی و قاطع این جنایت را محکوم نکرد و چنین پاسخ میدهد که باید بدنبال مدرک عدم  صحت اعدام ها گشت!      

من شخصاً دو پرسش از ایشان داشتم که پاسخ روشنی را دریافت نکردم:

۱- آیا زدو بندی بین موسوی و کروبی با رژیم بر قرار شده که در ازای امنیت جانی و ایجاد فضای امن (تو بخوان حصر خانگی) از طرف رژیم، این آقایان جنبشی را که می رفت ساختار شکن شود متوقف و به انفعال بکشند؟  دلیل اینکه که هر دو این آقایان از شروع حصر خانگی تا کنون  علیرغم فرصتی که در دیدار با وابستگان شان داشته اند، پیامی به بیرون نفرستاده اند چیست؟

۲-  چند و چون ِ «فریفتن مردم» توسط خمینی (بعبارت خودش خدعه). چرایی تضاد حرف های او در فرانسه و بعد از محکم شدن حکومتش در تهران؟ نقل است از بنی صدر که ایشان این سوال را از خمینی در تهران کردند و خمینی در جواب گفته خدعه کرده!

 

seculargreensnetwork@gmail.com